سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
مهر امام رضا(علیه السلام)

‌آیةاللّه العظمی صافی گلپایگانی

بر حسب آن‌چه در مصباحین (مصباح شیخ و مصباح کفعمی) از ابن عیاش موœلف کتاب نفیس مقتضب‌الا‌ثر فی الا‌ئمة الا‌ثنی عشر، منقول است وفات آن حضرت در روز 26 رجب سال 10 بعثت که به عام‌الحزن نامیده شده، اتفاق افتاده و بر حسب آن‌چه از ابن منده در کتاب المعرفة نقل شده، سه روز قبل از وفات حضرت خدیجه سلا‌م‌اللّه‌علیها واقع شده که با توجه به این‌که وفات آن معظّمه در روز دهم ماه مبارک رمضان بوده پس روز هفتم ماه رمضان روز وفات حضرت ابوطالب علیه‌السلا‌م می‌باشد.

حضرت ابوطالب علیه‌السلا‌م از اول شروع و ظهور این دین حنیف، یگانه کسی بود که آن را تحت حمایت گرفت، همان بزرگمرد ارجمندی که از اجتماع قریش و نقشه‌ها و تهدیدات و قطع روابط و آزار و اذیت ایشان بیم نداشت و تا زنده بود با خلوص نیت، از پیامبر اسلا‌م صلی‌اللّه‌علیه‌وآله حمایت کرد و به او گفت: اذهب یابن اخی فقل ما احببت فواللّه لا‌اسلمک لشیء ابداً (1) ای پسر برادرم برو و هرچه دوست داری بگو; به خدا سوگند تو را در هیچ پیش‌آمدی تنها نمی‌گذارم.

از حضرت امام محمد باقر علیه‌السلا‌م روایت شده است: اگر ایمان ابی‌طالب را در یک کفه ترازو و ایمان این خلق را در کفه دیگر گذارند، ایمان او سنگین‌تر خواهد بود. (2) مقام آن حضرت چنان رفیع بود که پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله در مصیبتش گریان شد و بسیار اندوهناک گردید و جبین راست او را چهار مرتبه مسح فرمود و جبین چپش را سه مرتبه مسح کرد، سپس فرمود: ای عم! در صغیری پرورشم دادی و در یتیمی کفالتم نمودی و در کبیری یاری‌ام کردی، خدا به تو در برابر یاری من پاداش نیکو دهد. پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله پیشاپیش جنازه او می‌رفت و می‌فرمود: صله رحم کردی و جزای نیکو گرفتی (3)

در سیره ابن هشام از محمد بن اسحاق نقل شده است که: پس از وفات ابوطالب، قریش، بر پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله مرارت‌هایی رساندند که در حیات ابوطالب جراءت انجام آن را نداشتند. از پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله روایت شده است که فرمود: ما نالت منی قریش شیئاً اکرهه حتی مات ابوطالب (4) قریش به چیزی که از آن کراهت داشته باشیم دست نیافتند; تا وقتی ابوطالب وفات کرد.

سال وفات دو یار دیرین پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه ام المومنین علیهما‌السلا‌م عام‌الحزن نام گرفت. ابوطالب، چهل و دو سال در نهایت وفا و صمیمیت و فداکاری به کفالت و حمایت و یاری پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله پرداخت. او مانند پدری رئوف و همسر مکرمه‌اش - فاطمه بنت اسد - چون مادری مهربان، به خدمت رسول خدا قیام و اقدام کردند; او را از فرزندان خود بیشتر دوست می‌داشتند و بهتر پذیرایی می‌کردند.

ابوطالب، سید بطحاء، پیر قریش، و رئیس مکه و قبله قبیله بود. ایشان جمیع فضایل اخلا‌قی را دارا بودند. همه به او احترام می‌گذاشتند و شخصیت و مکارم اخلا‌قش را می‌ستودند.

کان ابوطالب علیه‌السلا‌م شیخاً جسیماً وسیماً علیه بهاء الملوک و وقارالحکماء (5) ابوطالب، پیرمردی تنومند و زیبا بود که در رخساره او ظرافت پادشاهان و وقار حکیمان دیده می‌شد.

از  اکتم بن صیفی حکیم معروف عرب، پرسیدند: حکمت و ریاست و حکم و سیادت را از که آموختی؟ گفت: از حلیف علم و ادب، سید عجم و عرب، ابوطالب بن عبدالمطلب.

به طور قطع، بر همه امت اسلا‌م لا‌زم و واجب است که قدر خاندان ابوطالب را بدانند و خدمات و رنج و مصائب آنان را در یاری پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله، نصرت دین و اعتلا‌ی کلمه توحید فراموش ننمایند.

هیچ خانواده‌ای به اندازه این خاندان، به اسلا‌م و پیامبر اسلا‌م صلی‌اللّه‌علیه‌وآله خدمت نکرده و خدمات هیچ کس به اندازه خدمات آنان برای دین اسلا‌م سودمند و با ارزش نبوده است. هنگامی که همگان، پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله را تنها گذاشته بودند و دفع خطر از اسلا‌م و جان پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله فقط با فداکاری و ایثار جان میسّر بود، این خانواده در دشواری‌ها و سختی‌ها، پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله را چنان یاری دادند که بهتر از آن برای کسی مقدور نبود.

خانواده‌ای که سال‌ها پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله عضو آن بود و محیط آرام و سرشار از صفا و وفا، تقوا و فضیلت، شرافت و صداقت و امانت آن، پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله را در برگرفته بود.

آری، حق ابی‌طالب و همسر محترمه‌اش - فاطمه -سومین بانوی اسلا‌م، و فرزند مجاهد و مهاجرش <جعفر طیار> و دیگر فرزند عزیز و گرامی وی، یگانه قهرمان غزوات و فاتح بزرگ و سردار نامی اسلا‌م، به دین اسلا‌م از هر کس بیشتر است. در تاریخ یاران پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله کسی را جز ابوطالب نمی‌شناسیم که مدت چهل و دو سال به آن حضرت در خلوت و جلوت (میان جمع) و داخل منزل و خارج، خدمت کرده باشد و در عین حال، بهترین یار و حامی او باشد. به خصوص بعد از بعثت، ابوطالب با ثبات و استقامت بی‌نظیر از پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله پشتیبانی کرد و او را یاری رساند. اگر ابوطالب از آن حضرت حمایت نمی‌کرد و او را تنها می‌گذاشت، یا - العیاذباللّه - چون دیگران به مخالفت با آن حضرت برمی‌خاست و رسالتش را تکذیب می‌کرد و استهزا و مسخره می‌نمود، به طور یقین، دین اسلا‌م در آغاز کار اگر با شکست روبه‌رو نمی‌شد، حداقل تا مدتی از حرکت و پیشروی باز می‌ماند.

همان‌طور که اگر در جنگ خندق حضرت علی علیه‌السلا‌م -فرزند ابوطالب- به میدان نمی‌رفت و با عمربن‌عبدود -آن پهلوان و رزمنده و دلا‌ور مشهور- پیکار نمی‌کرد و او را از سر راه مسلمانان برنمی‌داشت، پیش‌بینی آینده اسلا‌م برای ما دشوار بود. در صورتی که ابوطالب از همان ابتدا دست از حمایت پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله برمی‌داشت و او را به دشمنان واگذار می‌کرد و یا در مقابل او مخالفت و عداوت پیشه می‌نمود، پیش‌بینی سرنوشت اسلا‌م بعید می‌نمود; و حداقل در این صورت مشکلا‌ت و موانع پیشرفت دین خدا و مصائب پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله صدچندان شده و پیامبر عزیز خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله گرفتار رنج‌ها و فشارهای بسیار شدیدتری می‌گشت. به شهادت تاریخ، حمایت ابی‌طالب، راه را برای پیشرفت آیین جدید باز کرد و می‌توان گفت: تا›ثیر حمایت او نه تنها از نصرت دین پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله توسط شهدای بدر و احد و حتی برادرش حمزه علیه‌السلا‌م کمتر نیست، بلکه با دقت و تا›مل در تاریخ در می‌یابیم که حمایت ابوطالب از جانبازی و فداکاری آنان در حفظ دین موœثرتر بوده است.

دشمنان دین جدید، از حمایت‌هایی که توسط ابی‌طالب از پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله صورت می‌گرفت، بیم داشتند و ابوطالب را یگانه مانع بزرگ اجرای نقشه‌های ضد اسلا‌می خود می‌دیدند.

ابوطالب و خاندانش همه چیز محمد صلی‌اللّه‌علیه‌وآله بودند; خودش که از موءمنین واقعی و حامی و نگهبان محمد صلی‌اللّه‌علیه‌وآله بود، زن و دخترش ام هانی و - فرزندان وی علی و جعفر- امت و یار و سرباز و مدافع محمد صلی‌اللّه‌علیه‌وآله بودند.

در نهایت چنانچه ابن‌ابی‌الحدید در اشعار خود سروده، می‌توان گفت: اگر ابوطالب و فرزندش علی علیه‌السلا‌م نبودند، دین بر پا نمی‌شد. ابوطالب در مکه، و علی علیه‌السلا‌م در یثرب، پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله را یاری رساندند. ابوطالب در آغاز از پیامبر حمایت کرد و کفالت ایشان را بر عهده گرفت و علی علیه‌السلا‌م کاری را که ابوطالب در یاری دین خدا شروع کرد به پایان رساند; پس عجب نیست که پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله در مرگ او، آن همه محزون و اندوهناک گردید.

فقدان وی، جبهه مسلمانان را شکسته و بی‌پناه کرد و در نهایت یکی از علل لزوم هجرت، همین مرگ او بود; زیرا با مرگ او مسلمانان و شخص پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله یگانه حامی خویش را از دست دادند و دشمنان در برابر آنها جسور و گستاخ گردیدند. فرحمه‌اللّه و ارضاه و شکرها علیه و جزی‌اللّه عن نبیه و عن امته خیر جزاء.

پی‌نوشت‌ها

-1 مناقب آل ابی‌طالب /1 53

2. شرح نهج‌البلا‌غه ابن‌ابی‌الحدید 4 /338، چاپ مصر

3. ر.ک:تاریخ یعقوبی و منتهی‌الا‌مال و ...

4. الغدیر 7 / 276

5. احتجاج، ح1 ص 242.

روایت شد که مَثل ابوطالب(ع)، مَثل اصحاب کهف است. او ایمان خود را پنهان کرد تا بتواند پیامبر(ص) را نصرت کند و شر کفار قریش را از آن حضرت دور گرداند. هم چنین روایت شد که نور وی، خاموش کند تمام نورهای خلایق را، مگر نور پنج تن معصوم(ع) را و اگر گذاشته شود ایمان ابوطالب(ع) در کفه ترازویی و ایمان سراسر مردم در کفه دیگر، هر آینه ایمان او رجحان و زیادتی پیدا می کند و امیرمنان(ع) دوست می داشت که اشعار پدرش ابوطالب(ع) روایت و تدوین گردد و می فرمود: بیاموزید اشعار وی را و به فرزندان خویش تعلیم کنید. زیرا آن بزرگوار بر دین خدا بود و در اشعارش علم و آگاهی بسیار است. http://majid45.blogfa.com/post-501.aspx


موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها



درباره وبلاگ



استخاره آنلاین با قرآن کریم


فال حافظ


بازی آنلاین


تعبیر خواب آنلاین

Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت


روزشمار فاطمیه
روزشمار غدیر
روزشمار محرم عاشورا<\/a>

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 106
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 930984